Wednesday, March 21, 2007

Norooz

Happy Norooz!

Thursday, March 15, 2007

Tuesday, March 13, 2007

بهار می آید


مامان!

قضیه این عکس ها یه ریزه مفصله! ساعت 2 نصف شب از سر چشم و هم چشمی گرفته شده! ماجرا اینه که من دیدم سپیده یه عکسای مشابهی گذاشت تو وبلاگش منم دلم خواست! پدر این حسادت زنونه بسوزه! البته تقصیر خودش شد! خودش اصرار کرد! به خدا راست می گم! وگرنه همه می دونن که من اصلا اهل حسادت و این برنامه ها نیستم!!!!
حالا توضیحات: این عروسکی که این زیر می بینید، اسمش کپل خان می باشد، البته در برهه های زمانی مختلف اسم های دیگه ای هم غیر از اسم شناسنامه ای داشته که تو خونه به اون اسم ها صداش می کردیم! اینو سال اول دانشگاه که بودم و اون موقع ها خوابگاه بودم، هم اتاقی های خوابگاهم واسم خریده بودن! من یه عالمه عروسک دارم که محض رضای خدا یه دونه اش رو هم خودم نخریدم! همشون کادوی تولده! فکر کنم به قیافه ام بیاد که از عروسک خوشم بیاد!


اما این کتاب ها!
من تا امشب فکر می کردم خودم تنها کسی هستم که برای فرزند آینده ام کادو می خرم!! اما امشب متوجه شدم که سپیده هم اینجوریه! خیلی باحال بود! من از هر کتاب بچه گونه ای که خوشم بیاد واسه بچه ام می خرم!!:)))
کتاب اول رو سال اول دانشگاه که بودم ( و یه مقداری هم تو جو رشته ام -ریاضی- بودم) خریدم!
کتاب بعدی رو هم از نمایشگاه کتاب دو سال پیش خریدم! اصلا این کتابه رو که من می بینم از خود بی خود می شم ودز مادر بودن تو خونم می ره بالا! نگاش می کنم و قربون صدقه اش می رم!!!:)))) تو رو خدا نگاه کنین بچه ام چه ماهه!!!=))))












می بینید که خیلی جاها دستم لرزیده! به بزرگواری خودتون ببخشید!!!
سپیده باعث شد بعد از مدت ها سراغ اینا رفتم! کپلم کلی لباسش کثیف شده، اون دو تا کتابا رو هم اصلا نمی دونستم کجا گذاشتمشون! مامان بی توجهی هستم!!

Sunday, March 11, 2007

هجوم سبز

عکس خیلی ساده ایه، اما خیلی دوستش دارم!

Saturday, March 10, 2007